امیرمحمد وسرماخوردگی
22خرداد بعد از اینکه با حال ناخوش و سرماخورده ام از محل کارم رفتم خونه مادری دنبال امیری متوجه شدم اوضاع امیری از من بی ریخت تره و هردومون با هم روانه بیمارستان شدیم ولی شب تا صبح سرفه های مکرر امان از امیری گرفته بود و داروهاشو ضایع کرده بود خلاصه روز 23 خرداد من و باباش و خاله صدیق دوباره بردیمش مطب دکترمتخصص اطفال و چشمش رو به جمال داروهای وحشتناکی روشن کردیم. وتا امروز درگیر بیماریش بودیم عوارض داروهاش( اریترومایسین، کتوتیفن، سالبوتامول و فنل افدرین)از امیری یه موجودی ساخته بود که بی شباهت به خروس جنگی نبودو با هر تعارفی که ازکسی میدید (واسه بغل کردنش) با چنگ و لثه بی دندون به سر و رو و موهاش حمله میکرد و با زبان مخصوص خودش با بد و...
نویسنده :
مامان امیر محمد
13:47