امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

از نگاه تا لبخند امیرمحمد

اجتماعی بودن امیری

1390/5/10 13:51
337 بازدید
اشتراک گذاری

روز جمعه هفته پیش دایی جان و خانمش رفتن کربلا و شنبه همین هفته برگشتن امیری و داداش محمدش هم هرکدومشون به نوبه خودشون با نصب پلاکارد و بقول داداش محمد" فگد اژ طلف حودشون" بازگشت دایی جانشون رو خیر مقدم گفتن که یه عکس از پلاکارداشون گرفتم و سر فرصت تو همین پست میذارم

و دایی جون یه عالمه سوغات واسشون آورده بود یه اسباب بازی جوجه که رو پنجه هاش میپره و یه دلفین که یه توپ رو رو دهنش میچرخونه و میچرخه و بقول داداش محمد " چلاگاشم لوشن میشه) و دو دست لباس خوشگل و یه بادکنک " حیلی حیلی بوژوگ"

همینجا تو وبلاگ امیرمحمد از دایی جونش تشکر میکنم بخاطر تمام الطافش تو تمام عمر امیری و مامان و باباش و بقیه خانواده که هرکدومشون از محبت بی دریغ و بدون چشمداشت دایی جون بی بهره نبودن.

خلاصه امیری که از بدو تولدش عضو ثابت خونه آقایی شده این روزا با مهمونای دایی جان برو بیایی داره و یه آدم کوچولوی اجتماعی شده که با دیدن غریبه ها غریبگی نمیکنه البته در برابر تعارف یه کم که چه عرض کنم فوق العاده ضعیفه و کسی روی خوش نشونش بده سوءاستفاده میکنه و وبال گردنش میشه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)