باران 8آبان
باران که می بارد تو می آیی باران گل، باران نیلوفر
باران مهر و ماه و آئینه باران شعر و شبنم و شبدر
باران که می بارد تو در راهی از دشت شب تا باغ بیداری
از عطر عشق و آشتی لبریز با ابر و آب و آسمان جاری
غم می گریزد، غصه می سوزد شب می گدازد، سایه می میرد
تا عطرِ آهنگ تو می رقصد تا شعر باران تو می گیرد
از لحظه های تشنه ی بیدار تا روزهای بی تو بارانی
غم می کشد ما را و می بینی دل می کشد ما را تو می دانی
٨آبان شد و سالگرد ازدواج ما، هوای امروز واقعا هوای همان 8 آبان سه سال پیشه فقط امسال با وجود امیری صدای بارانی که این شبا میباره دلنشینتره و من به انتظار 16 آبان و تولد یکسالگی امیرمحمد صدای زیبای باران رو تو خاطرات ذهنم جشن میگیرم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی