امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

از نگاه تا لبخند امیرمحمد

امیری و اوپ

1390/11/26 23:55
533 بازدید
اشتراک گذاری

٢٣ بهمن ماه بعد از اون همه مراقبت و بپا بپا که از امیری داشتم یه لحظه غفلت باعث شد که امیری بقول خودش اوپ بشه و دستش سوخت.

از صبح تا ظهر هیچ کاری نکردم و فقط از امیر مراقبت کردم و ظهر که رفتم زنگ بزنم آژانس که ببرمش خونه آقایی( آخه باباش گفت که نمیتونه مرخصی بگیره و بیاد دنبال ما) امیر با سرعت نور خودش رو به اتوی فوق العاده داغی که واسه اتو کردن مانتوی کتان رو منتها درجه تنظیمش کرده بودم رسوند و با صدای جیغ بنفشش خودمو به اتاق رسوندم و دیدم رنگش کبود شده و زبونش تو دهنش داره میلرزه و با دیدن اتو جیگرم آتیش گرفت .

جالب اینجاست امیرمحمد دست چپش رو به من نشون داد و من اونو بمدت 10 دقیقه تو آب سرد گذاشتم که تاول نزنه اما تو خونه آقایی دست راستشو نشون داد و گریه کرد دیدیم که دستش کباب شده و دیگه هیچ امداد اولیه ایی کاری از پیش نمیبرد چون دیگه اولیه نبود نیم ساعتی گذشته بود هر چند خاله سمانه اونو تو آب گذاشت اما غروب که رفتم دنبالش دیدم دو تا تاول گنده زده و خودش با ذوق بهشون میگفت توپ

و حالا ترکیده و آه از نهادش برآورده

اینم مدرک جرم من و سوختن دست امیری

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

دانش
8 اسفند 90 11:00
سلام مامان امیر محمد حالنون خوبه
توروخدا مواظب این امیر خوشگل باش اخه خیلی نازه حیف نیست دستاش اینجوری شده بیشتر مواظبش باش


مرسی دانش بابت ارسال دفترچه آزمون هم ازشما متشکرم.
الیسا
14 اسفند 90 17:03
مریم جون تو رو خدا موظب امیر باش فداش بشم چقدر هم تاول زده.











ممنون الیسا سعی میکنم بیشتر مواظبش باشم.


شادی
20 فروردین 91 0:05
اخی عزیزم. دلم کباب شد. ولی خوب از این اتفاق ها برای بچه ها میفته.