امیر و لغات جدید
امیری فرهنگ لغات مفصلی داره که البته تدبیری واسه سبک تلفظشون بکار نگرفته
که عبارتند از
شومیه(shomaiea)=سمیه
قالاقا=شکلات
قلاقا(کلاغا) موچه=مورچه آقال(آشغال، همچنین سطل آشغال)
شینب=زینب گدو=گردو دوجه=جوجه شمین=زمین
بادوووون=بادوم شیام(shayam)=سلام آقا گگه(gege)=آقا گرگه
به خودکارم میگه مووموو( چون اولین بار دادن دستش گفتن مووموو بکش(گربه)
پاقالال=پرتقال ایال=خیار شیل=شیر دوگ=دوغ باگ=باغ آداس=آدامس و گاهی آژانس
گاژ=گز و گاز یگال=یحچال تبنون(tebenoon)=تلوزیون نام=شام ددون=دندون
تیک تاک=ساعت بابایل=موبایل ماچین=ماشین باد=بادکنک شبی=سبزی کابولولل=کامپیوتر
تش(tosh)=ترشی نینیام=نمیام نوشا=نوشابه حشنی=عسلی بشنی=بستنی
و وقتی حوصله نداره و کسی سربه سرش میذاره با پشت دست هولش میده و میگه بلو بابا(برو بابا)
دیگه اینکه آقایی و مادری و ممانه(سمانه) ودایی جان چند روزیه رفتن مکه و امیر گاهی گوشی یکی رو برمیداره و میگه الو آقا کدایی(کجایی) باشو بیا(پاشو بیا) بعد به ما میگه آقای میاد ممانه میاد دایی جان میاد مامانی میاد و انصافا دلتنگشونم اونم ژییییییاد( بقول خودش زیاد)
ما هممون دلتنگیم ان شاءا... به سلامت و با قبولی عبادات و حاجت روا برگردن.(آمین)
چند تایی عکس از امیر با لباسای که خاله جونش از مکه براش آورده میذارم که یادگاری بمونه
امیری و باغ آقایی
امیر و بقول خودش قاددگ(قاصدک)
و این پسر بی ظرفیت که بمحض رسیدن به خونه گریه و زاری واسه رفتن به باغ راه میندازه و دوباره همه رو میکشونه تو باغ و جالبه هی هشدار میده گوچی گوچی( یعنی گوشی یادتون نره واسه عکس گرفتن)