امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

از نگاه تا لبخند امیرمحمد

امیری و فراق شیشیل

1391/11/23 14:09
337 بازدید
اشتراک گذاری

ماجرای از شیر گرفتن امیر، ماجرای مفصلیه که تداوم نهضتش رکوردشکنه

امیری که از بدو تولد تا 10 ماهگی توامان با شیر مادر و شیرخشک تغذیه میشد، بدلیل شاغل بودن مامانی تو ده ماهگی از شیر مادر محروم شد( البته به خواست خودش که مادرش رو فروخت به یه قوطی شیل شوشک(شیر خشک) و یه شیشیل(شیشه شیر)

و در سن یکسال و دو ماهگیش بدلیل پناهندگی به شیر و شیشه شیر و امتناع از خوردن غذا ، یواشکی شیر پاستوریزه رو با شیرخشک جایگزین کردیم و

حالا بدلیل مصرف سرسام اور شیر و زیر بار نرفتن میل غذا، تصمیم جدی تری در خصوص ترک شیشه شیر براش گرفته شد و الان یک هفته میشه که با لطف آقا سوسکه که اتهام جیش کردن تو شیشه شیر رو به جان خرید و با امدادرسانی شربت مولتی ویتامین در نقش جیش اقا سوسکه تا حدودی موفقیت بدست امده که امید روزافزونی براش داریم.

واسه نقش آقا سوسکه هم از یک بدلکار حرفه ای استفاده شده( پرز قالی که با پیچوندن نخ قرقره به دورش اندامشو شبیه سازی کردیم) و خلاصه با ردیف کردن انواع و اقسام لیوانای خوشگل در باغ سبز نشونش دادیم.ساکت

دلم براش میسوزه واقعا سخته تنها تفریح دلپسند امیر دراز کشیدن و لم دادن بود در حالیکه شیشه شیر عین یک قلیون واسه خوانین، براش نقش الت عیش و نوشش رو بازی میکرد

خدا گفته که از پدر و مادرمون به ما نزدیکتره

توی این چند روزه به این جمله و کار خدا فکر میکنم

من دلم نمیخواد امیرو با چشم گریون و دلشکسته ببینم اما واسه سلامتیش لازمه که این تعلقات گولزنک رو ازش بگیرم، و شاید که نه ، حتما محرومیت های ما از بعضی چیزا واسه همون مصلحتیه که خدایی که از پدر و مادرمون به ما نزدیک تره بهش واقفه و در قوه درک ما نمیبگنجه

خدایا میدونم که همیشه نگران ما انسانهایی، هر جا محرومیتی برام پیش میاد مصلحتت رو بهم یاداوری کن که ناشکرت نباشم. و کمک کن امیرمحمد بنده خالص و شاکرت بشه و جز قرب الهی چیزی سرلوحه افکار و رفتارش نباشه.

بازم شکرت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)