امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

از نگاه تا لبخند امیرمحمد

اولين گفته های امیرمحمد

1390/3/21 17:05
374 بازدید
اشتراک گذاری

پنجشنبه شب 18/3/90موقعی که تو خونه آقایی همه در مورد مسائل مختلف در حال گفتگو بودن و در پی یک مکث کوتاه حضار، یهو امیر محمد گفت بابا همه با شوق و تعجب برگشتن نگاش کردن که چشمش به ما خورد و مسلسلوار ادامه داد

هَ بابابابابا هَ بابابابا

و ما که میخندیدیم خودشم خنده ش میگرفت و از فرط خوشحالی واسه کلمه ای که یاد گرفته تا موقع خواب ادامه داد و ذوق کرد و جمعه صبح وقتی بیدارشد دوباره شروع به تمرین کرد و در پی تشویق بقیه و جوگیر شدنش

دَ دَ  رو هم اضافه کرد باز همه ذوق کردن واما طفلک هرچی بخودش فشار آورد که یه کلمه جدید دیگه ای تعارف کنه نشد که نشد فقط شد همون هَ بابا هَ دَدَ و تا امروز نهضت شعارهای کشفی امیری ادامه داره

البته قبلا آقا رو میگفت ولی وسط راه هنگ میکرد

آخخخخخخخخخخخخخخخا و اینقدر صریح مثل بابا و دَدَ تلفظش نمیکرد.

و با وجود اینکه چند روزه کسالت داره و دو زوزه سفیدی چشمش قرمز شده من خوشحالم  تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد 
موسیقی، روزگذر دات کام http://www.roozgozar.com چون روز به روز با ابتکارات جدید بزرگ شدنش رو به ما اطلاع میده درضمن امیری تصمیم گرفته به تنهایی بشینه البته فقط برای یکی دو دقیقه و دیگه اینکه دست میزنه البته نه با دست بلکه با پا3D

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان ابوالفضل
21 خرداد 90 15:17
آفرین به امیر محمد گل
مریم
26 خرداد 90 15:09
ماشا.. امیر جونم
اسما
31 خرداد 90 15:49
انشا... که کلمه بعدی که یاد میگیره اسما باشه که البته انقدر منو امیری همدیگه رو دوست داریم همینطورم میشه.