امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

از نگاه تا لبخند امیرمحمد

امیرمحمد وسرماخوردگی

1393/2/7 13:47
555 بازدید
اشتراک گذاری

22خرداد بعد از اینکه با حال ناخوش و سرماخورده ام از محل کارم رفتم خونه مادری دنبال امیری

متوجه شدم اوضاع امیری از من بی ریخت تره و هردومون با هم روانه بیمارستان شدیم ولی شب تا صبح سرفه های مکرر امان از امیری گرفته بود و داروهاشو ضایع کرده بود خلاصه روز 23 خرداد من و باباش و خاله صدیق دوباره بردیمش مطب دکترمتخصص اطفال و چشمش رو به جمال داروهای وحشتناکی روشن کردیم.

وتا امروز درگیر بیماریش بودیم عوارض داروهاش( اریترومایسین، کتوتیفن، سالبوتامول و فنل افدرین)از امیری یه موجودی ساخته بود که بی شباهت به خروس جنگی نبودو با هر تعارفی که ازکسی میدید (واسه بغل کردنش) با چنگ و لثه بی دندون به سر و رو و موهاش حمله میکرد و با زبان مخصوص خودش با بد و بیراه و فحش وفضیحت ما رو شرمنده طرف میکرد.

خلاصه این اولین سرماخوردگی تمام عادات درست حسابی امیری رو من جمله خواب و بیداریش با روشن و خاموش شدن برق ها رو تبذیل به بد عادتی کرد بطوریکه تا نیمه های شب باید هیکل مبارک و نصف شده پسری رو بچرخونی و بگردونی تا خوابش بگیره اینم سوغات سرما در گرمای زندگی امیریه که هنوزم سایه ش رو سرماست تا ببینیم چه شود.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)