امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

از نگاه تا لبخند امیرمحمد

سرباز کوچک عاشورا

1392/9/18 18:07
265 بازدید
اشتراک گذاری

امسال محرم باشکوهی داشتم، یادمه هر دو سال قبل امیر تو روزای اول محرم مریض بود( سرماخوردگی) و تب چشماشو بسته بود و جز ناله ازش نشنیدم و پارسال که شب تاسوعا نزدیک بود با گیر کردن آب نبات تو گلوش... زبونم لال

روزای سختی رو که با بیماری و عمل جراحی امیر محمد سپری کردم یادم نمیره فقط ذکر یا حسین بود یا ابوالفضل تو ذهنم به این فکر میکردم که میشه محرم بیاد و امیرم رو سینه زن عمویی بکنم که جونش رو در راه لب تشنه برادرزاده هاش داد ( و این کمترین فلسفه شهادتش بود که از اول تو گوش ما خوندن و خدا می دونه چه هیبتی داشت این شهادت) و میشه لباس سیاه بر تنش کنم که الفبای عشق به حسین رو بهش آموزش بدم؟یه روز قبل از محرم رفتم و لباس سیاه براش خریدم و بردم تنش کردم وقتی پوشید گفت یعنی چی چرا این لباس اینقدر تاریکه؟

راست میگفت برای ما تاریکه، فلسفه عاشورا هنوزم برای ما تاریکه به تاریکی لباسی که میپوشیم و بخاطر سیاه بودن رنگش قانع میشیم. امسال تو یه شب بارونی امیر پشت سر یک هیات با گذر از دو تاخیابون سینه زد و با ناله هاشون همصدا شد و من به آرزوم رسیدم و امیدوارم که گام های بعدی و مهمتر امیر رو در حب ائمه اطهار ببینم بقول خودش امسال سرباز امام حسین(ع) بود و قول داده که سرباز حضرت مهدی(عج) باشه یعنی میشه؟

روز تاسوعا و عاشورا کل روز رو بیرون از خونه بودیم و خواسته و ناخواسته سوالات زیادی رو در ذهن امیر خلق کردیم ، روز عاشورا هم که با دیدین یک تعزیه صحنه قتلگاه امام حسین0ع) تا تونست اشک ریخت و اعتراض کرد که چرا کسی جلوی کار شمر رو نمیگیره؟ پس چرا همه وایسادن و نیگا میکنن؟چجوری باید بهش میفهموندم که اینا فقط نقش بازی میکنن؟

در کل خوشحالم که امیر بی تفاوت از کنار مسائل عاشورا رد نشد و با دیدن هر صحنه ای دنبال فلسفه بود سوالاتش پایانی نداشت و جواب این سوالات براش قانع کننده نبود و همیشه دعا میکنم که امیرمحمد سرباز حضرت مهدی (عج) باشه چه در زمان غیبتش و چه در زمان ظهورش ( که ان شاء الله به زودی محقق بشه).

اینم عکسهای سرباز کوچک عاشورای امسال

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)