امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

از نگاه تا لبخند امیرمحمد

خدایا شکر، خونه خریدیم

1393/2/15 13:55
511 بازدید
اشتراک گذاری

امروز معنی خیلی دور، خیلی نزدیک رو فهمیدم شاید نتونم با الفاظ دست و پا شکسته ای که تو ذهن خسته من غرق استرس هستن اونو بیان کنم اما احساسم ناگفته بیانگر این عبارت مانوس و غیر ملموسه.

نمی دونم بگم خدا خیلی دور و خیلی نزدیک بود برام یا آرزوی خونه دار شدن و یا خانواده محبوبم که مثل آب در کوزه بودن واسه من تشنه لب سرگردان.

یقیینا اول به لطف خدا و بعد با یاری خانواده دلسوزم بالاخره تونستیم  صاحب یکی از هزاران واحدی که تو شهر ساخته میشه و همیشه  منو به اندازه ارتفاع آسمانخراششون  تا بی نهایت به فکر فرو میبردن بشیم ، واحدی که هشت سال پیش ساخته می شد و اون موقع من مجرد بودم و نمی دونستم مستاجر فرقش با صاحبخونه چیه؟ آخه تو کل فامیلمون یک مستاجر نداشتیم  و هرکس در وسع خودش یه خونه از خودش داشت حتی اگه سر و تهش به 4 تا دیوار ختم میشد (یعنی در واقع من هیچوقت مستاجر از نزدیک ندیده بودمسکوت

بالاخره با چیزی شبیه معجزه و علل و معلولهایی که در طول هم و در جهت خونه دار شدن ما به حلقه امداد میپیوستن امروز با چشم خودم سند یه خونه رو به اسم خودمون دیدم . و قرض و قوله ها و وام های کمرشکنش از یادم رفت. که یادم مونده خدا بزرگه و اونم درست میشه.

پدر و مادر عزیزم، برادرای مهربونم و خواهرای دلسوزم همشون اسباب حاجت ما شدن رو زمین ، خدا اگه خودش رو زمین نباشه( به عقل بی چشم ما) اما رو زمین خلیفه هایی داره که از طرف اون تقدیر بعضی از بنده هاشو امضاء بزنن از همشون متشکرم  و دست همشون رو میبوسم  و از همکارم که نوبت وامش رو به ما بخشید و اداره مون که با چند تا وام ما موافقت کرد سپاسگذارم.

اول اینا رو گفتم که به خدای مهربونم بگم من بنده ناسپاسی نیستم که از مخلوق تو قدردانی نکنم اینجوری قبول می کنی که من بنده سپاسگذار تو هستم و حساب منو از من لم یشکر المخلوق لم یشکر خالق جدا کنی؟

خدایا شکرت و ازت میخوام به همه اونایی که مثل من در حسرت خونه( نه بعنوان مال دنیا، بلکه بعنوان یک چاردیواری اختیاری) هستن کمک کنی خونه دار بشن که کار تو کن فیکونه با چشای خودم دیدم

و تندرستی، سلامت و دل خوش به همه و به ما بده و یک لحظه ما رو از یاد خودت غافل نکن که واقعا از دست می ریم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

زهرا
30 اردیبهشت 93 13:55
مبارکه
مامان امیر محمد
پاسخ
ممنونم زهرا جان خوشحال شدم به وبلاگ امیر سر زدین