امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

از نگاه تا لبخند امیرمحمد

شیرینکاریهای امیری

تا حالا شیرینکاریهای امیر محمد به اشکال زیر نمود پیدا کرده جدیدا نوک پاهاش رو با دستاش میگیره و در حالی که به چپ چپ و به راست راست میغلطه آوازم میخونه   وقتی من سرکارم آموزش میبینه که با دهنش صدا دراره و شبا تو خونه خودمون آموخته هاش رو تمرین میکنه از همه قشنگتر وقتی کسی رو دوست داره با آغوش باز میپره تو بغلش و وقتی نخواد بغل کسی بره صورتش رو به کتف شخصی که بغلشه میچسبون و با جیغ و داد میفهمونه که نمیخواد بره بغلش و متاسفانه آسیب پذیر ترین شخص در مورد اخیر منم که حسرت به دلم موند یکبار با رغبت خودش بغلش کنم همیشه خودم و زورم رو برای بغل کردنش بهش تحمیل کردم ...
19 ارديبهشت 1390

شیرینکاریهای امیری

تا حالا شیرینکاریهای امیر محمد به اشکال زیر نمود پیدا کرده جدیدا نوک پاهاش رو با دستاش میگیره و در حالی که به چپ چپ و به راست راست میغلطه آوازم میخونه وقتی من سرکارم آموزش میبینه که با دهنش صدا دراره و شبا تو خونه خودمون آموخته هاش رو تمرین میکنه از همه قشنگتر وقتی کسی رو دوست داره با آغوش باز میپره تو بغلش و وقتی نخواد بغل کسی بره صورتش رو به کتف شخصی که بغلشه میچسبون و با جیغ و داد میفهمونه که نمیخواد بره بغلش و متاسفانه آسیب پذیر ترین شخص در مورد اخیر منم که حسرت به دلم موند یکبار با رغبت خودش بغلش کنم همیشه خودم و زورم رو برای بغل کردنش بهش تحمیل کردم ...
19 ارديبهشت 1390

امیر محمد و آب تنی روی تشک

یکی از بهترین لحظه های عمر امیر محمد فراغت از لباس ظاهر و نمود سیرت واقعیه که اگر رو بهش بدی همین مای بی بی رو هم بی خیال میشه البته یه بار رو دادیم و زیر فواره خیس شدیم و دیگه رو نمیدیم               ...
19 ارديبهشت 1390

امیر محمد و آب تنی روی تشک

یکی از بهترین لحظه های عمر امیر محمد فراغت از لباس ظاهر و نمود سیرت واقعیه که اگر رو بهش بدی همین مای بی بی رو هم بی خیال میشه البته یه بار رو دادیم و زیر فواره خیس شدیم و دیگه رو نمیدیم ...
19 ارديبهشت 1390