امیرمحمدامیرمحمد، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

از نگاه تا لبخند امیرمحمد

امیری و موستلا

دوم بهمن 89 در پی نوشیدن یک لیوان آب معدنی من از دست پر مهر بابات( که محبتش گل کرده بود آب بهداشتی به خوردمون بده) و جرعه تلخ آخرش من مسموم شدم و تو نیز هم( شاید بواسطه شیری که از من خوردی) خلاصه هر دومون راهی بیمارستان شدیم تو معاینه شدی و همه چی سالم بود و من بیچاره از درد معده بخودم میپیچیدم و.......... جهت احتیاط دکتر بهت شربت سرماخوردگی داد و با خوردن اون صبح روز بعد رو گونه هات جوشای ریز و قرمز زد و هی تشدید شد اولش فکر کدیم حساسیت به شربت بوده اما نه خلاصه بردیمت پیش آقای دکتر و گفت درماتیت آتوپیکه و بوس مطلقا ممنوع   از اونموقع تا حالا من با کمال پررویی و قدر نشناسی به کسی اجازه بوسیدنت رو ندادم و دل خودمم واسه یه ...
19 ارديبهشت 1390

امیری و موستلا

دوم بهمن 89 در پی نوشیدن یک لیوان آب معدنی من از دست پر مهر بابات( که محبتش گل کرده بود آب بهداشتی به خوردمون بده) و جرعه تلخ آخرش من مسموم شدم و تو نیز هم( شاید بواسطه شیری که از من خوردی) خلاصه هر دومون راهی بیمارستان شدیم تو معاینه شدی و همه چی سالم بود و من بیچاره از درد معده بخودم میپیچیدم و.......... جهت احتیاط دکتر بهت شربت سرماخوردگی داد و با خوردن اون صبح روز بعد رو گونه هات جوشای ریز و قرمز زد و هی تشدید شد اولش فکر کدیم حساسیت به شربت بوده اما نه خلاصه بردیمت پیش آقای دکتر و گفت درماتیت آتوپیکه و بوس مطلقا ممنوع از اونموقع تا حالا من با کمال پررویی و قدر نشناسی به کسی اجازه بوسیدنت رو ندادم و دل خودمم واسه یه بوسه لک زده ...
19 ارديبهشت 1390

امیر محمد و داداش محمد

اینم عکس امیر محمد و داداش محمد(پسر خاله) تو همونروز خونه آقایی شگرد داداش محمد اینه اول بوس   بعد کتک( اونم به سبک شوخی)     و نظرامیر محمد هم همانطوری که از چهره ش برمیاد اینه که " هرچه از دوست رسد نیکوست" البته مطالب بالا من باب مزاح بود و داداش محمد در حال نازی کردن امیریه که دوربین با شدت و غرضورزی عکس گرفته و داداش محمد رو بدنام کرده ...
19 ارديبهشت 1390

امیر محمد و داداش محمد

اینم عکس امیر محمد و داداش محمد(پسر خاله)تو همونروز خونه آقایی شگرد داداش محمد اینه اول بوس بعد کتک( اونم به سبک شوخی) و نظرامیر محمد هم همانطوری که از چهره ش برمیاد اینه که " هرچه از دوست رسد نیکوست" البته مطالب بالا من باب مزاح بود و داداش محمد در حال نازی کردن امیریه که دوربین با شدت و غرضورزی عکس گرفته و داداش محمد رو بدنام کرده ...
19 ارديبهشت 1390

شیرینکاریهای امیری

تا حالا شیرینکاریهای امیر محمد به اشکال زیر نمود پیدا کرده جدیدا نوک پاهاش رو با دستاش میگیره و در حالی که به چپ چپ و به راست راست میغلطه آوازم میخونه   وقتی من سرکارم آموزش میبینه که با دهنش صدا دراره و شبا تو خونه خودمون آموخته هاش رو تمرین میکنه از همه قشنگتر وقتی کسی رو دوست داره با آغوش باز میپره تو بغلش و وقتی نخواد بغل کسی بره صورتش رو به کتف شخصی که بغلشه میچسبون و با جیغ و داد میفهمونه که نمیخواد بره بغلش و متاسفانه آسیب پذیر ترین شخص در مورد اخیر منم که حسرت به دلم موند یکبار با رغبت خودش بغلش کنم همیشه خودم و زورم رو برای بغل کردنش بهش تحمیل کردم ...
19 ارديبهشت 1390

شیرینکاریهای امیری

تا حالا شیرینکاریهای امیر محمد به اشکال زیر نمود پیدا کرده جدیدا نوک پاهاش رو با دستاش میگیره و در حالی که به چپ چپ و به راست راست میغلطه آوازم میخونه وقتی من سرکارم آموزش میبینه که با دهنش صدا دراره و شبا تو خونه خودمون آموخته هاش رو تمرین میکنه از همه قشنگتر وقتی کسی رو دوست داره با آغوش باز میپره تو بغلش و وقتی نخواد بغل کسی بره صورتش رو به کتف شخصی که بغلشه میچسبون و با جیغ و داد میفهمونه که نمیخواد بره بغلش و متاسفانه آسیب پذیر ترین شخص در مورد اخیر منم که حسرت به دلم موند یکبار با رغبت خودش بغلش کنم همیشه خودم و زورم رو برای بغل کردنش بهش تحمیل کردم ...
19 ارديبهشت 1390