جشن کوچک غذا خوری امیری
امیر محمد جان پانزدهم من و خاله سمیه بردیم واکسنت رو زدیم و دوروز تعطیلی مواظبت بودم یه روزشم خودتو وبال گردن سارا کردی و دیروز رفتیم خونه آقایی ، اول شله زرد نذری ام رو واسه وفات حضرت فاطمه(ع) پختم و بعد واست فرنی درست کردم و تو جمع خانواده مراسم غذاخوری رو برگزارکردیم اما ناگفته نمونه که قبل از فرنی یه کم کمکی شله زرد بهت دادن که زیاد استقبال نکردی
و با خوردن هر نوک قاشقی فرنی با ذوق و شوق بی وصفی کلی میخندیدی و بقول معروف در پوست خودت نمیگنجیدیهمه مثل خودت میخندیدن
واین شد اولین روز غذا خوردن تو
تا
چه
شود
؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی